مبانی تربیت و ابعاد آن:
میزان موفقیت معلم در امر تعلیم و تربیت ، وابسته به دانش و بینش اوست.به دیگر سخن معلم باید با مطالعه ،تحقیق و آموختن پیش نیازها، به درجه ای از دانایی برسد که بتواند در موقعیت های تربیتی خاص، وضعیت را به درستی بررسی کند و تدابیر صحیح و روش مناسب تربیتی را در کوتاه ترین وضعیت تشخیص دهد و اتخاذ کند. بنابراین امر«تربیت» باید از زوایای مختلف و جهات گوناگون مورد بررسی و پژوهش قرارگیرد تا توان لازم را برای معلم فراهم آورد.
دراین راستا، مبانی تربیت ، از دیدگاه علوم مرتبط با آن را بررسی می نماییم
«مبانی آموزش و پرورش را می توان به طور کلی به دو دسته تقسیم کرد:
مبانی علمی و مبانی فلسفی
مبانی علمی آموزش و پرورش با توجه به جنبه های زیستی، اجتماعی و روانی مورد تربیت مشخص می شود
مبانی علمی و مبانی فلسفی
مبانی علمی آموزش و پرورش با توجه به جنبه های زیستی، اجتماعی و روانی مورد تربیت مشخص می شود. مبانی فلسفی آموزش و پرورش از ملاحظات اخلاقی و فلسفی مربوط ه طبیعت آدمی و هدفها و غایات تربیت افراد استنتاج می شود» [1]
سالیان سال،مردم، تعلیم و تربیت را تنها بر مبنای آموزه های فلسفی و اخلاقی بنا می نهادند و می کوشیدند که به هر روش ممکن ، به اهداف و غایات ترسیم شده در فلسفه و اخلاق برسند.اهدافی که در غالب فرهنگ جهت رسیدن به اهداف تربیتی،باید موضوع تربیتی، باید موضوع تربیت، یعنی انسان- که موجودی پیچیده و ذو ابعاد است- را بیش از پیش بشناسند، پس با این ذهنیت و با توجه به پیشرفت دانش بشری در زمینه های زیست شناسی جامعه شناسی وروانشناسی، تأثیر این علوم در تعلیم و تربیت، روز به روز بیشتر و آشکارتر شد.
البته روشن است که هیچ یک از این دانش ها به صورت مستقل و مستقیم، تعلیم و تربیت نیست، بلکه وسیله ایست برای هموار نمودن راه تربیت. از این رو ، در این بخش به مبانی تربیت از دیدگاه سه دانش فوق می پردازیم، ودر بخش بعدی، مبانی تربیت ، از دیدگاه اسلام را بررسی کنیم که در حقیقت همان فلسفه و پایه اخلاقی تربیت درجامعه ماست.
مبانی تربیت
مبانی فلسفی
مبانی علمی
1- مبانی زیست شناسی
2- مبانی روانشناسی
3- مبانی جامعه شناسی
الف: مبانی زیست شناسی تربیت:
نخستین جنبه وجودی انسان،جنبه طبیعت وجسم اوست که در تربیت او باید ساختمان و شکل خاص جسمی، ویژگی های اعضا و رشد تکوینی او در نظر گرفته شود. به عبارت دیگر، انسان ، پیش از هرچیز ، یک موجود زنده است، پس از قوانین عمومی زیست شناسی مستثنا نیست و شرایط زیستی ویژه خود را نیز داراست
و زیست شناسی، دانشی است که درباره موجودات زنده و شیوه زندگی آنها و ساختار جسمی آنان بحث می کند زیست شناسی به دو شاخه اصلی ، زیست شناسی جانوری و زیست شناسی گیاهی تقسیم می شود.
انسان، موجود زنده ایست که در دسته جانواران قرار دارد که ویژگی های جسمی و هوشی او، او را متمایز ساخته و جنبه های متعالی روحی و عقلی،او را منحصر به فرد نموده است.
تقریباً ، تمام مکتب های تربیتی دنیا، اشاره ای به بعد طبیعی وجسمی(زیستی) انسان دارند.
اما میزان این توجه متفاوت است. برخی از مکتب ها، جنبه های زیستی و طبیعی بشر را به اندازه ای مهم و خطا ناپذیر می دانند که معتقدند با هیچ یک از انگیزه ها و غریزه های انسان نباید مخالفت شود و هرگونه محدودیت را مانع شکوفایی بشر می دانند.
در این مکتب که اصطلاحاً به مکتب طبیعی شهرت یافته است، نکات مثبتی دیده می شود،
مانند:توجه کامل به مراحل رشد جسمی و مغزی انسان و تطبیق مراحل تربیت با مراحل رشد.
اما افراط در اعتماد به خواستهای بشری ، موجب شده است که برخی از نیازهای او ازجمله نیازهای روحی و معنوی درحاشیه قرارگیرد، از طرفی سازگاری اجتماعی را به شدت کاهش می دهد و آنچنان به فرد اصالت می دهد که اجتماع از هم می پاشد.
بنابراین می توان گفت که آگاهی از دانش زیست شناسی ، در تربیت لازم است، اما تمام تربیت نیست بلکه می توان بهره های مناسبی از آن برد. مثلاً یکی از اصول مهم تربیتی، اصل تفاوتهای فردی است.در تفاوتهای فردی، ابتدا به تفاوتهای جسمی و زیستی افراد باید توجه شود. در نتیجه ، تربیت دختران و پسران، ضمن داشتن اشتراکات، بسیار، تفاوتهای جدی نیزدارد.همچنین اقلیمهای گوناگون،شرایط و تناسبات تربیتی متفاوت ایجاد می کنند.
پس مقدمه تربیت صحیح ، توجه به شرایط جسمی و زیستی دانش آموز است.
ب: مبانی روانشناسی تربیت:
علم روانشناسی، عبارت است از: علم تظاهرات روح انسان، تحقیق کیفیات روحی، تجسس و مطالعه در مسائل روانی ،مطالعه اعمال ذهن:مانند درک، حافظه ،اندیشه ،حس و چگونگی حالات و اعمال و رفتار انسان، و اینکه درد و رنج و ناآرامی یا نشاط و لذت، و محبت یا نفرت، و خشم و ترس ، یا خطا و جرم و جنایت به چه سبب و چگونه در کسی بروز می کند.[2]
شاخه های مختلف روانشناسی[3]
روانشناسی رشد: مطالعه مستمر رشد از زمان تشکیل نطفه تا دوران بلوغ و نوجوانی.
روانشناسی شخصیت: مطالعه ابعاد مختلف شخصیت، جنبه های ادراکی ، هیجانی،ارادی و بدنی افراد
روانشناسی اجتماعی : مطالعه تعامل فرد و اجتماع، معیارها و هنجارهای اجتماعی، مناسبات بین گروهی، باورهای عام، تکوین بازخوردها و تغییرنگرش ها و نقش رسانه های گروهی
روانشناسی بالینی: مطالعه ویژگی های شخصیتی ، اختلافات عاطفی و مشکلات رفتاری افراد و بهره گیری ازابزارهای روان شناختی برای درمان آنها.
روانشناسی مرضی: مطالعه اختلالات عاطفی و رفتارها و بیماری های مختلف روانی و استفاده از روشهای متداول درجهت حفظ بهداشت روانی
روانشناسی کودکان استثنایی: مطالعه ویژگی های جسمی ، روانی، حسی ، حرکتی، شناختی و اجتماعی کودکان عقب مانده ذهنی، نابینا، نیمه نابینا، ناشنوا و نیمه ناشنوا، ناسازگار، مصروع کودکان معلول، دانش آموزان مبتلا به اختلال در یادگیری و کودکان و نوجوانان تیزهوش.
روانشناسی تربیتی: مطالعه اصول و قوانین روانشناسی در قلمرو تعلیم و تربیت از قبیل روشهای مختلف یادگیری ، انواع یادگیری و قوانین آن، فرایند تفکر و اندیشیدن، یادآوری و به یاد سپاری، حافظه، فراموشی، هوش و انگیزش، سنجش و اندازه گیری و..
اگر چه «روانشناسی تربیتی» به عنوان مهم ترین و کاربردی ترین رشته روانشناسی در خدمت تعلیم و تربیت قراردارد، اما تعلیم و تربیت ازرشته های مختلف روانشناسی مانند روانشناسی رشد،روانشناسی شخصیت ، روانشناسی اجتماعی و .. بسیار بهره می برد
معلم موفق، با مطالعه وتحقیق مدام، ویژگی های جسمی و روانی و اجتماعی گروه دانش آموزان و تک تکآنان را می شناسد و در امر تعلیم و تربیت مورد توجه قرار می دهد، به دیگر سخن، گام نهادن در مسیر تربیت بدون شناخت کافی و لازم دانش آموز، برابر است با ورود به جاده ای تاریک، ناآشنا و بسیار پرپیچ و خم که خطا و سقوط و انحراف از آن حتمی است.
پس روانشناسی نیز به عنوان پایه شناختی، درخدمت تعلیم و تربیت است، اما تعلیم و تربیت، تنها روانشناسی نیست
ج: مبانی جامعه شناسی تربیت
علم جامعه شناسی عبارت است از: مطالعه روابط بین افراد و گروهها و طبقات اجتماعی و علمی که درباره گروههای مختلف بشری و عادات و اخلاق و آداب و رسوم آنها بحث می کند.
از آنجا که یکی از اهداف تعلیم و تربیت ، تهیه مقدمات سازگاری دانش آموز با شرایط محیط اجتماعی است، پس شناخت محیط اجتماعی و مقتضیات آن، درهراقدام تربیتی لازم و ضروری است.
انسان موجودی اجتماعی است و در هیچ دوره ای از زندگیش ، بریده و بی نیاز از اجتماع نیست، بنابراین تعلیم و تربیت صحیح باید ناظر به بعد اجتماعی انسان و آماده نمودن او برای ایجاد ارتباط صحیح و تعامل سودمند با اجتماع باشد.
جنبه دیگر تربیت، ایجاد و تقویت تحلیل و نقد فرهنگ و رفتارهای اجتماعی در دانش آموزاست ، یعنی دانش آموزی که صحیح تربیت شده باشد، هم تعاملی انسانی و متعادل با همسالان و هم نوعان خود دارد،هم می تواند اشتباهات و افراط و تفریط های آنان را تشخیص داده و در برابر جریانهای اجتماعی ، منفعل و پیرو محض نباشد.
در مبانی جامعه شناسی تربیت ، به اجتماعی بودن انسان ، لزوم پذیرش جامعه و پذیرفته شدن در اجتماع توجه می شود و با روشهای مناسب، روحیه جمعی و فعالیتهای گروهی و احساس مسئولیت پذیری و قانونمندی دانش آموز تقویت می شود.
در پایان باید تکرار کنیم که آموزه ها و پژوهش های جامعه شناسی ابزار بسیار مهمی در دستان معلم است و راه تربیت را هموار می سازد، اما تعلیم و تربیت تنها جامعه شناسی و توجه صرف به بعد اجتماعی انسان نیست، بلکه مقدمه ای برای تربیت یا بخشی از آن است.
[1]تعلیم و تربیت و مراحل آن، ص 7-56
[2]فرهنگ فارسی عمید- ج 2
[3]برگرفته از کتاب : چکیده ای از روانشناسی تربیتی دکتر غلامعلی افروزو